Document Type : Original Article
Authors
1 دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب
2 استادیار گروه ادیان شرق دانشگاه ادیان و مذاهب
Abstract
مناسبات تشیع و تصوف، از سدهی ششم و هفتم هجری قمری، به صورت جدّی به عنوان یک مسألهی پژوهشی مطرح شد و در جهت نفی و اثبات نیز طرفدارانی داشته و دارد. یکی از مباحثی که شیعه را در بُعد کلامی به تصوف نزدیک میکند، آموزهی امامت است. این آموزهی کلامی در شیعه، رابطهی بسیار نزدیکی با مباحث انسان کامل در عرفان و تصوف دارد. یکی از مباحث چالشیِ امامت و انسان کامل، ضرورت وجود او در نظام هستی است؛از آنجا که بیشتر آموزههای امامت در شاخهی نقلیِ علم کلام بحث میشوند، جوامع روایی، مهمترین منبع آن به شمار میآیند؛ بنابراین بخشی از کتاب الکافی با عنوان «کتابالحجة» که اختصاص به روایاتی با موضوع حجّتهای الهی دارد، محور اول این پژوهش قرار گرفت و در سوی دیگر، با توجه به اینکه اولین تبیین منسجم از انسان کامل، توسط ابن عربی انجام گرفت، آرای او به عنوان محور دوم بحث این نوشتار، مورد توجه قرار گرفت. بحث از احادیث کتابالحجة در دو بخش ضرورت تکوینی و معنوی سامان یافت و سپس با آموزههای انسان کامل ابن عربی در همین دو بخش، سنجیده شد. با توجه به استدلالهایی که در این نوشتار آمده است، میزان همبستگی و تفاوت این دو آموزه روشن میشود تا از این رهیافت، بررسیِ تازهای در گسترهی مناسبات تشیع و تصوف صورت گیرد. هرچند زاویهی مباحث انسان کامل و امامت متفاوت باشد و از نظر مفهومی، امام و انسان کامل با تفاوت در تعابیر و مفاهیم مواجه باشند، به نظر میرسد از یک مصداق خارجی سخن میگویند.