نویسندگان
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد
چکیده
عرفان زیباترین، لطیفترین و هنریترین نگاه به مذهب است. عارفان با نگاهی ذوقی و جمال شناسانه همه پدیدههای دینی و طبیعی را تأویل کرده اند و آرمانیترین و ذوقیترین بازنمودها را ارائه دادهاند. یکی از پدیدههای بازنگریسته شده عرفانی که شکلی آرمانی، دلخواه و شورانگیز یافته، «مرگ» است. عارف- همانند دیگر انسان ها- در پی بیمرگی است. خارخار جاودانه زیستن، سودای عشقی را در او برمیانگیزد که در پیوند با معشوق همیشه زنده، و پیوسته ماندگار، خود به ماندگاری جاوید دست یابد. از این رو، ستیز ناسازها را میآغازد و با تلاشی بیوقفه و مشتاقانه نیمه افلاکی(روح) را از نیمه خاکی(تن) رها میسازد تا به وصال معشوق دست یابد و جاودانه گردد. این نوشتار به واکاوی اندیشههای عارفان در مورد مرگ و انواع آن میپردازد. در رویارویی فنا(باور عرفان ایرانی) با نیروانا(باور عرفان بودایی)، شاهکار اندیشه عرفان ایرانی را در تکامل بخشیدن به نیروانا، یعنی رسیدن به هستی واقعی تبیین مینماید؛ آن گاه با نگاهی گذرا، چگونگی نمود اندیشه فنا را در ادب و عرفان پارسی بازمینمایاند؛ و در بخشی دیگر به بررسی فنا به عنوان خاستگاه شطحیات عارفان میپردازد.
کلیدواژهها