نویسنده
دانشگاه تهران
چکیده
مثنوی مجموعه نسبتاً متنوعی از تقابلهاست که در این میان تقابل دو جهان یکی از مهمترین بنیانهای فکری شاعر را تشکیل میدهد. در منظومه فکری مولوی پیوسته سیطره جهان غیب بر عالم شهادت محسوس است و بحث رجعت یکی از مهمترین بنیانهای فکری شاعر است که با عناوین مختلف آدمی را به جانب جهان غیب رهنمون است. ما در این اثر با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که هر چند همگی آدمی را به سوی جهان آن سری دعوت میکند، اما هر کدام از دیگری متمایز است. این مفاهیم عبارتاند از: مرگ طبیعی، مرگ تبدیلی، مرگ مصلحتی، شهادت که در این میان، شاعر بیش از همه به مرگ تبدیلی پرداخته است. مولانا در اقناع مخاطبان خویش درباره جهان غیب، بیش از دیگر تمهیدات ادبی، از تمثیل بهره برده است؛ زیرا هنگامی که وی میخواهد از جهانی سخن بگوید که هیچ مرز و صورتی ندارد، به ناچار از ابزاری بهره میگیرد که در جهان صورت قابل درک باشد.
کلیدواژهها