نویسنده
چکیده
مولانا جلالالدین محمد بلخی، با سرودن اشعار خود ـ که گاهی آن را قافیهاندیشی نامیده است ـ دلهای مردم جهان را تسخیر کرده است. .بعضی کسان پنداشتهاند که هر کجا مولانا از قافیهاندیشی و تکرار ارکان عروضی به ستوه آمده و از آن اظهار دلتنگی کرده است منظورش نفی لزوم وزن و قافیه برای شعر بوده و این دو رکن اساسی شاعری را که تا روزگار ما هیچ یک از پیشینیان منکر ضرورتشان نبودهاند، چندان لازم نمیدانسته است. در این گفتار با شواهد و دلایل گوناگون نشان داده میشود که مولانا نه تنها هیچگاه شعری بدون وزن و قافیه نسروده، بلکه برای آن اهمیت و ارزش مضاعف قائل بوده است و غور وتأمّل او در دواوین شاعران عربزبان و پارسیگوی، سرودن شعر موزون و مقفّی را چنان با طبع او آمیخته که هزاران بیت شعر عالی و بیهمتا بدون کمترین تکلّف و تصنّع بر زبان او جاری شده است.
کلیدواژهها