عرفان و شبه عرفان در شعر نو ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه مازندران، بابلسر

2 دانشجوی دکتری رشته زبان وادبیات فارسی دانشگاه مازندران

3 زبان و ادبیات فارسی،دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی،دانشگاه مازندران،بابلسر

چکیده

ادبیات عرفانی یکی از گونه‌های غنی و جذاب و در عین حال چالش‌برانگیز ادبی به‌شمارمی‌آید و شاعرانی چون سنایی، عطار و مولوی از سرآمدان آن محسوب می‌گردند. پرسشی که پس از گذشت یک قرن از تولد شعر نو به ذهن متبادر می شود، این است که این سرمایة ارزشمند، در شعر نو چه سرنوشتی داشته است. برای پاسخ به این سوال باید بررسی نمود که چه شواهدی از وجود مضامین عرفانی یا چیزی شبیه به آن، در شعر نو وجود دارد و شاعرانی که از یک سو، دارای پشتوانه چندین سده ادبیات عرفانی گذشته بوده و از سوی دیگر، در قرن معاصر و در فضای مدرنیته زیسته اند، با چه رویکری با عرفان روبرو شده اند. با بررسی سیرعرفان در آثار بعضی از شاعران نامدار نوپرداز که به نحله های فکری گوناگونی تعلق دارند، مشخص می شود که ایشان، هم با رویکرد غیر مستقیم و منفعلانه از گنجینه عرفانی گذشتگان برای مضمون سازی و زیبایی آفرینی بهره برده و هم با رویکردی مستقیم و خلاقانه، از آفرینش مضامین عرفانی با مختصات زبان روز غافل نبوده اند.خلق عبارات شبه عرفانی، فراروی معرفت اندیش در مضامین دینی و قرآنی، توصیف عشق حقیقی و مرگ اندیشی عارفانه که در تقدیس شهیدان به اوج می رسد، همراه با بیان مضامینی که به تجربه، مکاشفه، حکایت، معراج و مناجات عرفانی شباهت دارد، از مصادیق ابداعات شاعران نوپرداز است. این شاعران گاهی نیز با رویکرد تشبه به عارفان گذشته، به بعضی کنشهای بحث انگیز، مانند نقد فلاسفه و بیان عبارات شطح آمیز، ورود کرده اند.

کلیدواژه‌ها

  • تاریخ دریافت: 01 آبان 1403
  • تاریخ بازنگری: 06 فروردین 1404
  • تاریخ پذیرش: 15 دی 1403
  • تاریخ انتشار: 01 اسفند 1402