نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دکتری تخصصی فلسفه، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
چکیده
بررسی مفهوم «وحدت در عین کثرت» و نمادهای آن در ادبیات عرفانی روشنگر این مطلب است که این مفهوم نقطه اتصال و افتراق مفاهیم عرفانی با بحث حقیقت است؛ یعنی اگرچه این مفهوم به سبب تکرار در متون عرفانی، امری بدیهی تلقی میشود، در عین حال کلیت موجود در آن مانع درک عمیق مفهوم است و تنها از طریق تضاد قابل بیان است. تضادهای مرتبط با بحث وحدت و کثرت که برخاسته از تباین مفاهیمی مانند «عالم امر/عالم خلق» یا «روح/جسم» هستند، در قالب کنتراستهایی از جمله «سپید/سیاه» و «بالا/پایین» به شکل عینیتری تجلی یافته است و در قالب تصاویر هنری و استعارههایی مبتنی بر تضاد یعنی «زلف/روی» در متون عرفانی دیده میشود و از طریق کارکرد بصری کنتراست، قابل توضیح است. این تضادها علاوه بر ایجاد زیبایی، به طور گسترده به هدف متن و معنای آن ارجاع دارند. دلیل ترکیب این تضادها نیز، وجود محرکهای متعدّد و گاه متضاد بیرونی و نیاز انسان به درک آنها در قالب یک کل -به جهت کاهش تنش آنها- بوده است. نتیجۀ این امر، تقلیل حقیقت به امری ذهنی است که در متون عرفانی اگرچه بر غنای مفهوم میافزاید و مفاهیم را تا حدی قابل فهم میکند، اما در ابهامی ابدی فرو میبرد.
در این مقاله با تاکید بر روند معناسازی عرفان بر پایۀ تضاد از طریق کنتراستهای تصویری مفهوم وحدت و کثرت، به بررسی ماهیت این تضادها و کارکرد آنها پرداخته شده است؛ از این رو مفاهیم پایهای مانند «عشق»، «کفر»، «تعالی» و «تعادل» در داستانهای عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.