نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان
2 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان
چکیده
در این مقاله، زمان روایی در داستان «دژ هوشربا» اثر مولانا جلالالدین از دیدگاه ساختاری و روایی بررسی میشود. زمان در این اثر از یک سو بهعنوان جزئی بنیادین و ازسوی دیگر، بهعنوان ابزاری اکتسابی است که راوی برای شکلدهی به روایت از آن استفاده میکند. هدف این پژوهش تحلیل زمان روایی در روایت مذکور و ارتباط آن با جنبههای داستانی، فلسفی و اخلاقی است. بررسی زمان روایی در این داستان به درک بهتر نحوۀ روایتپردازی مولانا توسط مخاطب کمک کرده و ارتباطی میانرشتهای در حوزههای ادبی و هنری برقرار میسازد که تأثیرات قابل توجهی برای مخاطب دارد. این پژوهش با استفاده از نظریۀ ژرار ژنت درزمینۀ زمان روایی و با رویکرد کیفی و توضیحی انجام شده و در برخی موارد روش کمی نیز به کار گرفته شده است. از مهمترین یافتههای این پژوهش، فراوانی آشفتگی زمان در داستان، تغییرات پیوسته در مدت و سرعت روایت، افزایش شتاب منفی در مقابل شتاب مثبت، و کاربرد بسامد مکرر و بازگو در فرایند روایتگری است. مولانا با استفاده از الگوهای زمانی نظیر تکرار و عدم ترتیب خطی رویدادها، تداوم زمان و دیگر الگوها، مسئولیت خود را در هدایت مخاطب به معارف دینی و عرفانی به عهده دارد. در طول داستان، مولانا با کشش زمان و دیالوگهای عرفانی میان شخصیتها، و با ایجاد جذابیت و معناآفرینی رویدادها در طول زمان، داستان را به ابزاری برای آموزش مفاهیم تعلیمی و تربیتی و بستری برای تفکر تبدیل کرده است.
کلیدواژهها