نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار و عضو هیات علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد سلماس
چکیده
ملّا محمد رفیع قزوینی، متخلص به واعظ، از شعرای بنام و صاحب سبک عصر صفوی است، که در برگبرگ دیوان اشعارش، با تأسی از پیشینیان عرفانی و همنوا با شعرای همعصر خویش، به دو شیوۀ کلّی ایجابی (تشویقی و ترغیبی) و سلبی (بازدارندگی)، مخاطب را به فراگرفتن اندیشههای عرفانی دعوت میکند. اندیشههای عرفانی در آیینۀ اشعار واعظ قزوینی، به تبعیت از پیشینیان عرفانی و هماندیشه با شعرای عصر صفوی، به سه صورتِ «خطاب مستقیم به انسان»، «خطاب غیرمستقیم شاعر» و «خطاب بدون تعیین مخاطب خاص» انعکاس یافته است. در این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای، اندیشههای عرفانی در کلّ غزلیات، ابیات پراکنده و رباعیات واعظ قزوینی استخراج شده و با ذکر شواهد مثالی از متون نظم و نثر پیشین عرفانی و شعرای همسبک شاعر، بررسی و تحلیل شده است. ازجملۀ اندیشههای مهم عرفانیِ ایجابی بهکاررفته در دیوان اشعار واعظ، میتوان به این موارد اشاره کرد: دعوت به عزلت و گوشهگیری و تنهایی، فقر معنوی، داشتن دل غمگین، اخلاص و مرگ اختیاری و اندیشههای مهم عرفانیِ سلبی: برحذر داشتن از تعلقات مادی، برحذر داشتن از تنپروری، نگنجیدن هیچکس در خلوت دل جز خدای یکتا و منافات داشتن سالک بودن با دلبستۀ جهان شدن. منشأ اندیشههای عرفانی اشعار واعظ قزوینی، آیات قرآنی، احادیث نبوی، اقوال بزرگان دینی و اشعار شعرای پیشین عرفانی فارسی است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که در اشعار وی، بهخصوص غزلیات، با تأسی از شعرای سبک هندی، اندیشههای عرفانی بهدلیل ارتباط افقی ابیات غزل و استفاده از عنصر خیال تمثیل (تمثیل فشرده و اسلوب معادله) از بسامد بسیار بالایی برخوردار است.
کلیدواژهها