نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند،
2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه بیرجند
3 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
چکیده
در این جستار با رویکردی بینارشتهای بهشیوۀ تحلیل محتوا به بررسی نسبت امر اخلاقی و امر زیبا در بوطیقای زیباییشناسی مولانا در مثنوی پرداخته شده است. یکی از تناقضات برجسته در مثنوی مولانا وجود الفاظ مستهجن و ناهمواری است که مولانا در حکایات به کار برده است. این پژوهش میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد که چگونه این شاهکار بزرگ ادب فارسی، با وجود این تناقضهای اخلاقی بازهم از حیث هنری زیباست؟ مولانا از چه شگردهایی بهره برده که از ارزش اخلاقی و زیبایی هنری آن کاسته نشده است؟ در مثنوی، معیارهای سنجش اثر هنری دگرگون شده و مولانا داوری در باب زشتی یا زیبایی شاهکار ادبی خویش و دریافت و فهم آن را به جهان اثر واگذار کرده است. در پرتو این تدبیر هوشمندانه، واکنش مخاطب نسبت به حکایات مستهجن، در دو جهان بیرون و درون متن متفاوت است؛ یعنی اگر مخاطب آن الفاظ مستهجن را در جهان بیرون متن ببیند، آن را زشت و زننده و دارای بار معنایی منفی خواهد دید اما اگر از منظر جهان درون متن بدان بنگرد و در بافت متن ببیند، عین هنر خواهد بود. در زیباشناسی مولانا در مثنوی، آن تعابیر مستهجن نتیجۀ اخلاقی عکس داده و زشتی الفاظ عین زیبایی شده است. این رویداد مهم خود از آنروست که در بوطیقای زیباشناسی مثنوی، امر بیرونی -بیرون از جهان هنر و متن- تعیینکننده نیست بلکه تنها و تنها خود اثر است که مبیّن نقص هنری یا زیبایی هنری خود است. این پژوهش میتواند به مثنویپژوهان پیشنهاد کند متن کلاسیک مثنوی را کمی از سایۀ سنگین مؤلف در معنای خدای پنهان متن بیرون آورند.
کلیدواژهها