بررسی اجمالی اندیشـه‌ های مشترک مولانا و ابن‌ فارض

نویسنده

دانشگاه آزاد اسلامی دهاقان

چکیده

عرفان اسلامی، مکتبی فکری و فلسفی است که سالک را از راه شناخت حق و حقیقت بر مبنای کشف و شهود عارفان به سرمنزل مقصود می‌رساند. عرفا، مفاهیم قرآن و احادیث را به باطن انسان و جهان درون تطبیق داده و در نهایت، اندیشه‌ای ناب عرضه کرده‌اند؛ این ویژگی به عیان در آثار مولانا و ابن‌فارض مشهود است. سلوک عملی و معاملات عرفانی و تجربیات سلوک صوفیان تا قرن هفتم، پشتوانه گرانبهای تصوف و عرفان است، اما در قرن هفتم با ظهور محیی‌الدین و شاگردان او، تحولی شگرف در عرفان و تصوف به وجود آمد، و به موازات این تحول عرفانی در قالب فلسفی، در همین عهد دو شخصیت سترگ، یعنی مولانا و ابن‌فارض خوش درخشیدند. مولانا بنا بر سیره پیران طریقت به معاملات عرفانی پرداخت، و با وسعت نظر، مثنوی خویش را دکان وحدت نامید، و از ذکر مباحثی چون وحدت وجود و وحدت شهود دریغ نکرد. با این تفاوت که وحدت وجود مولانا با وحدت وجود امثال محیی‌الدین تفاوت‌هایی داشت. ابن‌‌فارض در شور و مستی و عشق و جمال و جلال چونان محیی‌الدین و مولانا بود و کلام او بیشتر صبغه وحدت وجودی داشت؛ اگرچه گاهی به مذاق وحدت شهودیان هم سخن می‌گفت. در این مقاله با تبیین اشتراکات مولانا و ابن‌‌فارض، پیرامون مباحثی چون جمال و جلال، عشق و سماع، عقل، تعدّد ادیان، زیباپرستی عرفانی سخن به میان آمده است.

کلیدواژه‌ها

  • تاریخ دریافت: 09 بهمن 1401
  • تاریخ بازنگری: 01 آذر 1403
  • تاریخ پذیرش: 09 بهمن 1401
  • تاریخ انتشار: 01 فروردین 1390