نویسندگان
دانشگاه گیلان
چکیده
بیان و تعبیر تجارب عرفانی، همواره یکی از مسائل چالشبرانگیز در حوزۀ زبان عرفانی بوده است. این مشکل که ریشه در ناکارآمدی زبان در برخورد با اینگونه تجارب دارد، به استفادۀ عارفان از ظرفیتهای هنری زبان انجامیده است. از جملۀ این ظرفیتها میتوان به تمثیل اشاره کرد. در این مقاله، به بررسی تمثیلهای نور و آب به عنوان دو تمثیل از مهمترین تمثیلهای تبیین وحدت وجود در مثنوی پرداخته شده است. این دو تمثیل افزون بر انتقال مفهوم وجودشناختی وحدت وجود (رابطۀ حق و خلق)، بسیاری از ویژگیهای دیگرِ این نظریه را نیز انتقال میدهند. این نوشتار با تکیه بر مفهوم ناشمارایی نور و آب به کاوش در تواناییهای این تمثیلها در بازنمایی خوشههای معنایی تجربۀ وحدت میپردازد. روابط متناقضنمای میان وحدت و کثرت، تنزیه و تشبیه، ظاهر و باطن و...، مفهوم انسان کامل و فنا و همچنین نظریۀ خلق مدام از جمله ویژگیهای قابل بیان از طریق این دو تمثیل محسوب میشوند.
کلیدواژهها