نویسندگان
1 دانشگاه پیام نور
2 دانشگاه امام حسین(ع)
چکیده
مسئلۀ رؤیت خداوند در کلام، حکمت و عرفان اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در حالی که به نظر نمیرسد در علم کلام، دغدغهای برای جمع میان موافقان و مخالفان رؤیت خداوند با بصر وجود داشته باشد، عارفان برای جمع میان رؤیت بصری و بصیرت شهودی تلاش فراوانی کردهاند. نمونۀ کامل این تلاشها را میتوان در تأویل دو آیۀ «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی» و «مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَی» در سورۀ نجم ملاحظه کرد که ویژگیهای دیدار پیامبر با جبرئیل را در سفر روحانی یا معراج خود حکایت میکنند. از میان عارفان مسلمان، فرغانی در مشارق الدراری با تصریح به اتحاد دیده و دل، آیۀ دوم را نمونهای از رؤیت خدا با چشم سر که با دیده دل یگانه شده میبیند. سید حیدر آملی نیز با تأویل آیۀ دوم به سفر چهارم از اسفار اربعه، دیدن بصر را به مقام بازگشت و از وحدت به کثرت خلق مربوط میداند. در این سیر، سالک با چشم، گوش و زبان الهی میبیند، میشنود و سخن میگوید؛ بنابراین در قرآن و عرفان، میان ادراک حسی و شهود عرفانی، نوعی رابطۀ عمیق و پیوند همافزایی وجود دارد.
کلیدواژهها