بررسی خاستگاه‎های قبض و بسط در دیوان شمس

نویسندگان

1 دانشگاه فردوسی مشهد

2 دانشگاه سمنان

چکیده

این پژوهش به بررسی احوالِ عارفانۀ قبض و بسط(غم و شادی) و تعیینِ خاستگاه و جایگاه هر یک در تفکّر مولانا با تکیه بر توصیف و تحلیل صُوَر خیالِ دیوان شمس پرداخته است. در کنار ‌هم بودن غم و شادی در جهان‌بینیِ عرفانی مولانا، صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقایی و شعر هم‎خوان است. با توجه به این امر که در شعر او ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است، این‌ مقاله به بررسیِ برخی از اجزای غزل‎ها و چینشِ واژه‎ها و نیز کلیّتِ آن‎ها می‎پردازد تا خاستگاه‎های قبض و بسط مولانا به دست آید. در ورای اشعارِ شورانگیز غزلیات شمس، جلوه‌های موسیقایی، صور‌ خیال پویا و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، «تجربه‎های عرفانی و جهان‌شناختی» او وجود دارد. ارتباط میان تجربیاتِ عرفانی مولانا و جلوه‌های این تجربیات با موقعیت‌های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این ‎باره مشهود است. با تأمل در دیوان شمس درمی‎یابیم که در کنار موسیقی شاد غزلیات، مولانا از غمی عمیق نیز سخن می‎گوید؛ غم غربت در تنگنای تن و جدایی از وطن اصلی که نیستان ازلی است. این مقاله بر آن است که وی در دیوان شمس دو چشم‌اندازِ اصلی دارد: واقعیتی که هستیم(منشأ قبض) و آرمانِ هستیِ ما(منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح شده‌اند.

کلیدواژه‌ها

  • تاریخ دریافت: 09 بهمن 1401
  • تاریخ بازنگری: 01 آذر 1403
  • تاریخ پذیرش: 09 بهمن 1401
  • تاریخ انتشار: 01 مهر 1391