نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرفانی دانشگاه الزهرا، نویسندۀ مسئول
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا
چکیده
مثنوی معنوی مولانا حاوی مباحث بسیار متنوع و گوناگونی است؛ بهطوری که هر قسم موضوعی را در آن میتوان یافت. اما در همۀ موضوعات مطرحشده در آن، مولانا میخواهد به آن هدفی که در ذهن خود دارد، برسد و با تمثیلهای خود، مخاطب را به اقناع برساند. یکی از مباحثی که در لابهلای ابیات مثنوی به چشم میخورد، ذکر داستانهای عاشقانهای چون لیلی و مجنون، محمود و ایاز، وامق و عذرا، شیرین و فرهاد و ... است که قهرمانان این داستانها، نامآشنا و شناختهشده هستند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای، ضمن پی بردن به میزان بسامد این داستانها در دفترهای ششگانۀ مثنوی، به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا از ذکر این داستانها در مثنوی، چه اهدافی را دنبال میکرده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که مولانا جز در مواردی که با هدف بیان مثال نامی از قهرمانان این داستانها میبرد، در بقیۀ موارد، با ذکر این حکایتها یک لطیفۀ زیبای عرفانی را که منبعث از عشق حقیقی که پایه و اساس مکتب اوست، بیان میکند.
کلیدواژهها