نویسندگان
1 بینالمللی امام خمینی
2 دانشگاه بینالمللی امام خمینی
چکیده
در بسیاری از متون عرفانیتعلیمی ادبیات، نگارنده با تمسک به ظرف قصه و روایت به بیان پیامی پرداخته و این تمسک به ظرف قصه و مظروف اخلاقیعرفانی، گاه آشکارا و گاه نامحسوس است. تعمق در ساختار روایت اسرارنامۀ عطار نشان میدهد که چندین ساختار پیرنگ متفاوت در حکایتهای این کتاب وجود دارد. گاه در ابتدای هر حکایت، شخصیتی داستانی حضور دارد که بهصورت موجز، حکایتی با مشارکت این شخصیت نقل میشود و در ادامه، سطحی وسیعتر شامل نکتههایی عرفانیتعلیمی شکل میگیرد؛ گاه این ساختار برعکس میشود و گاه سراسر متن به گفتوگوی دو شخصیت اختصاص مییابد، اما تمام این حکایتها یک عنصر مشترک دارند بهطوری که در پسِ حکایتهای این کتاب، یک هستۀ عرفانیتعلیمی نهفته است که توسط راوی در انتهای هر روایت آشکار میشود. پژوهش حاضر با بررسی گذر سایهوار از پوستۀ داستانی به هستۀ عرفانی در قالب ترسیم یک ساختار به مطالعۀ ساختارهای پیرنگ در اسرارنامه میپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که اسرارنامه شامل چندین گونه ساختار است که با ابزارهایی چون «خطاب مستقیم مخاطب توسط راوی»، «گذر ناگهانی از جهان داستان به جهان اثر ادبی» و «چربش هستۀ عرفانیتعلیمی بر پوستۀ داستانی» آشکار شده است که اقناع و به تخیّل انداختن مخاطب را در پیدارد.
کلیدواژهها