نویسندگان
دانشگاه ادیان و مذاهب
چکیده
دیوان حافظ را میتوان از زاویهدیدهای متفاوتی به نظاره نشست. با توجه به ابهام در «من» حافظ و ارتباط «من» و «دیگری» یکی از موضوعاتی که میتواند در حوزۀ مطالعات حافظشناسی مطرح شود، بررسی «دیگری» در دیوان اوست. «دیگری» یک اصطلاح فلسفی است که از آن برداشتهای متفاوتی صورت پذیرفته است. با توجه به آنکه حافظ در دیوان خود، افراد را به دو دسته تقسیم میکند (یک دسته افرادی که با نظر مخالفت به آنان مینگرد و گروهی که نظر موافق نسبت به آنان دارد و دستۀ دوم، خود را در مقابلِ یک امر متعالی روبهرو میبینند)، میتوان دو نوع «دیگری» را در دیوان حافظ تشخیص داد؛ که ما در این مقاله از این دو با عناوین «دیگری استعلایی» و «دیگری متعالی» نام بردهایم. برای تبیین این دو «دیگری»، به روش تحلیلی- توصیفی- تطبیقی، بهترتیب از مباحث «نگاه دیگری» در اندیشۀ سارتر و «مطلقاً دیگر» در اندیشۀ رودلف اُتّو بهره برده میشود.
هدف این بررسی تطبیقی رسیدن به یک برداشت متفاوت و گسترش معنا در دیوان حافظ است. حاصل تطبیق نخست این است که حافظ، خود بهعنوان «دیگری»، بر تمدن اسلامی ظهور مییابد و باعث بازشناسی اهل فرهنگ اسلامی نسبت به خود آنها میشود و شخصیت حافظ بدون تشخص معین باقی میماند. در دومین تطبیق، حافظ در مقام «من» در مقابل «دیگری متعالیِ» رازآمیزی واقع میشود که از طریق هیبتناکی و جذبه با او مرتبط است.
کلیدواژهها