نویسنده
دانشگاه فرهنگیان
چکیده
زبان دین بهعنوان موضوع مشترک عرفان و کلام در آراء مولوی و دیونیسیوس مجعول مورد توجه قرار گرفته است. نگاه معرفتشناسانۀ مولوی و رویکرد هستیشناسانه و معرفتشناسانۀ دیونیسیوس به این موضوع، باعث شده ضمن وجوه مشترکی که آنها در توصیف این مراتب داشته و زبان دینِ مخصوصی که برای هر مرتبه قائلاند، در مواردی دیدگاهی متفاوت با یکدیگر ارائه دهند. در باور عرفانی مولوی، سالک در مرتبۀ حسی و عقلی معرفت، نباید به یافتههای خیالی و موهومات عقلی خود اعتماد کند بلکه لازم است در برابر آن سکوت گزیند. در حقیقت، این سکوت سلوکانه او را به سکوت عارفانه در مقام شهود راهبر است. در مقابل، دیونیسیوس برای هر مرتبه از معرفت، زبانی خاص قائل است. تشبیه، تنزیه و سکوت بهترتیب زبان ستایش سالک در مرتبه محسوس، معقول و شهود است که از منظر او هرکدام در جایگاه خود اهمیت دارد. سکوت بهمنزلۀ زبان دین در آراء دیونیسیوس تنها سکوت عارفانهای است که پس از شهود پرتوهای الهی وجود سالک را فرا میگیرد و با آن خداوند را ستایش میکند.
کلیدواژهها