نویسندگان
دانشگاه یزد
چکیده
در این جستار، غزل شمارۀ 1854 «چه دانی تو خراباتی...» از دیوان کبیر مولانا با توجه به منابع اصلی طریقۀ مولویه، خصوصاً آثار سلطانولد شرح و تأویل شده است. تحقیق حاضر که بر مطالعات کتابخانهای مبتنی است و با روش تحلیلیتوصیفی انجام میشود، به دو پرسش پاسخ میدهد: الف. نمادهای موجود در غزل شمارۀ 1854 دیوان کبیر تا چه حد با نظریات سلطانولد در خصوص مراتب ولایت سازگار است؟ ب. غزل مذکور تا چه اندازه توانسته ویژگیهای مراتب مختلف ولایت یعنی «مرتبۀ عاشقی» و «مرتبۀ معشوقی» را ترسیم کند؟
نتیجۀ پژوهش آشکار میکند که این غزل نمادین، مراتب مختلف عرصۀ ولایت یعنی «مرتبۀ عاشقی» و «مرتبۀ معشوقی» را تبیین میکند. مولانا طبق گفتۀ فرزندش سلطانولد پیش از ملاقات با شمس و بر اثر تعلیمات سیّد سردان «مرتبۀ عاشقی» را درک کرده و به پختگی در عرصۀ طریقت رسیده و با اکسیر مصاحبت پیر تبریز توانسته است مرتبۀ معشوقی را نیز تجربه کند و با این تحول عظیم روحی به معراج حقایق قدم بگذارد. خداوندگار در این غزل سعی نموده تا حدی که تنگنای لفظ و عبارت به او مجال میدهد، پرده از این راز سترگ بردارد و از عالمی سخن بگوید که حتی بزرگان عرصۀ عرفان (مشایخ صوفیه) نیز نتوانستهاند آن را درک کنند. مرتبۀ معشوقی مختص به مستوران قباب عزت است و کسی را یارای قدم گذاشتن به این مرتبه نیست، مگر اینکه «عنایت» خداوند و انسان کامل، سالک عارف را به این وادی هدایت کند و در خرابات حقیقت مصاحب خواص بارگاه الهی گرداند.
کلیدواژهها