نویسندگان
1 دانشگاه کاشان
2 دانشگاه تهران
چکیده
چگونگی و چرایی پیدایش خانقاه در فرهنگ اسلامی همواره مورد بحث پژوهشگران و شرقشناسان بوده است. عدهای این پدیده را آداب اسلامیزهشدۀ رهبانیت بودایی، مسیحی و یا مانوی دانسته و عدهای نیز بنمایۀ آن را اسلامی و یا شبهۀ اسلامی دانستهاند. این مقاله به بررسی آداب و کارکرد این پدیدار دینی، آنگونه که در متون متصوفه بدان اشاره شده است، میپردازد. هدف تحقیق، پاسخ به این سؤال است که آیا فلسفۀ وجود خانقاهی و آدابی که ناظر بر آن هستند، در فضای مدرن جهانی تغییری داشتهاند یا خیر؟ در این راستا آرای متصوفه دربارۀ کارکرد، کاربرد و فلسفۀ پیدایش خانقاه و همچنین آدابورسومی که ناظر بر هویت خانقاهی است و میتوانند مورد تفسیر قرار گیرند، شناسایی و احصا شدهاند. این بررسی با رویکردی تطبیقیِ دو برهۀ زمانی، یعنی تا قرن هشتم هجری قمری و همچنین تصوف معاصر را مدّ نظر قرار داده است. در تصوف معاصر آرای مکتوب سلسلۀ نعمتاللهی ذوالریاستین، و در تصوف متقدم اهمّ آثار کلاسیک، بهصورت توصیفی و تحلیلی، به صفتیابی و تفسیر مقایسهای گذاشته شدهاند. نتایج نشان میدهد که به غیر از تأثیرهای مدنیت معاصر در سازماندهی ساختاری خانقاهی معاصر و تغییر برخی کاربردهای آن به نوعی سمبول فرهنگی، سایر کارکردها و فلسفۀ بهرهبرداری از خانقاه در این دو گونۀ تاریخی از تصوف یکسان و شبیه است، از جمله این شباهتهای ساختاری، بهرهبرداری از این نهاد برای تمایز، استقرار و اشاعۀ جماعت صوفیان بهعنوان یک گروه دینی و عقیدتی مستقل با تکیه بر اعمال و تبلیغات مردمدارانه است.
کلیدواژهها