نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
در زبانشناسی شناختی، «طرحوارهها» اهمیت بسزایی دارند؛ زیرا از ساختاری نظاممند برخوردارند که مفاهیم انتزاعی را به ساختار مفهومی معنیدار، عینی و جسمیشده تبدیل میسازند تا برای مخاطبان قابل درک شوند. از میان اندیشمندان این حوزه، مارک جانسون ساختار هفتگانهای را برای بررسی طرحوارههای قدرتی ارائه کرده است که بهوسیلۀ آن میتوان متون ادبی مختلف از جمله منظومۀ گلشن راز شبستری را برکاوید. بنابراین، جستار حاضر با روش توصیفیتحلیلی و بهشیوۀ کتابخانهای، مسئلۀ انواع طرحوارههای قدرتی را در این منظومه بررسی کرده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که طرحوارۀ اجبار در منظومۀ گلشن راز، در دو مقولۀ واژگانی و دستوری کاربرد داشته است. در این منظومه، با طرحوارۀ حرکت مواجهیم که پیمایندۀ این مسیر، حرکتی را در جهت نیل به مقصود آغاز میکند، اما مانعهایی بر سر راه او وجود دارد که مانع از رسیدن به وصال است؛ بر اساس نظریۀ جانسون، هر سه حالت متوقف شدن در برابر مانع، گذر از وسط مانع و پشتسر گذاشتن مانع به هر طریق ممکن، را در این اثر میتوان مشاهده کرد. علم ظاهری یا شریعت سبب انحراف از مسیر عارف شده و شبستری سه عامل ترک استدلال، متوقف نشدن در یک مرحله و پالودن نفس را گامی استوار در جهت رفع مانع دانسته است. در بطن طرحوارۀ قدرتی جذب، دو طرحوارۀ نزولی و صعودی نهفته است؛ طرحوارۀ نزولی، حرکت از وحدت بهسوی کثرت و طرحوارۀ صعودی، حرکت از جزء بهسوی کل میباشد. در طرحوارۀ توانایی، عارف پس از انقطاع از عالم سفلی، توانایی صعود به عالم علوی را دارد.
کلیدواژهها