نویسندگان
1 استاد تمام دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 استادیار دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران، نویسندة مسئول
چکیده
ارتباط بینامتنی بهمثابۀ یکی از روشهای تحلیل متون در گسترۀ پژوهشهای ادبی، میتواند به کشف و فهم ناگفتهها و نانوشتههای متن/ متون منجر شود. در این میان، بررسی و تحلیل ربط و نسبت مثنوی معنوی و غزلیات شمس در تعامل با یکدیگر و کمک به فهم بهتر نانوشتههای هم، در گسترۀ پژوهشهای مولویشناسی میتواند گامی در راستای فهم بهتر تأملات مولوی از یک سو و مولویپژوهی از سویی دیگر باشد؛ همچنین با توجه به اینکه مفهوم «سبک زندگی» بهویژه در حوزۀ اخلاق عملی، از پربسامدترین موضوعاتی است که در سالهای اخیر مطمح نظر پژوهندگان قرار گرفته، آثار مولوی غنیترین منابع مورد مداقۀ این حوزه بوده و به ارائۀ الگوی مناسب از طرز تلقی خاص از نحوۀ مواجهه با امور جهان (درون و بیرون) پرداخته است. در این میان، یکی از طرز تلقیها و ایماژهای بزرگ و مهم در نگاه به خود (درون) و جهان (بیرون) با رویکرد به اندیشۀ رواقی (ترجیح تغییر جهان درون نسبت به جهان بیرون)، اصلِ «حکمت به من چه» است که البته شناخت ساحتها و لایههای پنهان وجودی انسان، پیششرط مهم درک اهمیت و ورود به این اصل میباشد. با این چهارچوب نظری که به تشابه یا همانندی اندیشۀ مولوی و فلاسفۀ رواقی اشاره دارد، هدف این مقاله واکاوی مفهوم اصل «به من چه» با روش مقایسهای و تحلیلی با توجه به یکی از غزلیات شمس و مثنوی معنوی است. دقت در این طرز تلقی نشان میدهد مولوی لازمۀ این طرز تلقی رواقی و حرکت استکمالی انسان را با اصل «ترجمه خلق مکن حالت و گفتار تو کو» (غزل 2144) و رهایی از هرآنچه ربط و نسبتی با رشد و تعالی او ندارد، دانسته و پرهیز از گفتار، کردار و افکار بیهوده را از مهمترین آموزههای «معنای زندگی» خویش معرفی میکند.
کلیدواژهها