نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کاشان
چکیده
ابوعبدالله نِفَرّی از عارفان بزرگ و در عین حال گمنام قرن چهارم هجری است که تأثیری شگرف بر منظومۀ عرفانی پس از خود گذاشته و ابنعربی از او با لقب «رجال الله» یاد کرده است. مهمترین اثر نفرّی، دو کتاب در شرح مکاشفات وی به نامهای المواقف و المخاطبات است. این نوشتهها مبتنی بر نوعی گفتوگو میان خدا و انسان است که خداوند پیوسته نفرّی را خطاب میکند و از این طریق، حقایقی را بر قلب او آشکار میسازد. زبان نفرّی در مواقف و مخاطبات، پارادوکسیکال و سرشار از رمز و سمبل و ابهام است که راوی با خروج از هرگونه «لسان معتاد» و «منطق مألوف»، روابط دالها و مدلولها را به هم میریزد و دلالتهایی بدیع میآفریند. از سوی دیگر، این زبان و گزارهها، ارتباطی مستقیم با تجارب و حالاتِ عرفانی دارد؛ بهگونهای که نفرّی متناسب با افق انتظار، باورها و موقعیت ذهنی خود، زبان خاص خویش را برگزیده که میتوان از آن به «بیانِ موسیقیِ هیجان در زبان» تعبیر کرد. نگارنده در این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مقدماتی دربارۀ احوال و آثار نفرّی، عمدهترین عناصر اختصاصی منظومۀ عرفانی وی یعنی مواقفِ «وقفه، سوا، معرفت، رؤیت و حجاب» را بیان کند و با اشاره به نکاتی دربارۀ تجربۀ عرفانی و شروط و ملازمات آن و ارتباط مستقیم این نوع تجربه با نظام زبان، در نهایت به این نتیجه برسد که اوج و حضیضِ تجربۀ عرفانی، رابطۀ مستقیمی با اوج و حضیضِ زبان و خلاقیتهای هنری نفرّی یا هر عارف دیگر دارد و ازاینرو، «حال عالی» در آینۀ «قال هنری و جمالشناسیک» نمودار میشود.
کلیدواژهها