نویسندگان
1 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران، نویسنده مسئول
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
چکیده
مکان بهعنوان یک عنصر مهمِ تولید معنا در هر روایت محسوب میشود و تجلی آن در گفتمانها، یا عینی و فیزیکی است یا انتزاعی؛ لذا آنگاه که وجه عینی مکان ضعیف شود، ویژگی تخیلی و استعلایی مییابد و وجه نمادین آن در اولویت قرار میگیرد. داستان دقوقی روایتِ واقعه و مکاشفۀ عرفانی است. مکاشفه فراتر از محدودۀ شناختهای عادی است؛ به همین دلیل برای بیان آن از زبان رمز استفاده میشود. بهدلیل ماهیت مکاشفه و زبان رمز در داستان دقوقی، حضور مکانها در زبان کارکردی استعاری و نمادین دارد. این مکانها به دو دستۀ کلیِ «مکانهای واقعه» و «مکانهای سیال» تقسیم میشوند. هدف از پژوهش حاضر این است که با برجسته کردن عنصر مکان و استعارۀ مکان و با عطف توجه به جنبۀ مکاشفۀ عرفانی و نمادهای عرفانی و وجه بینامتنیت مکانها در این داستان، کارکرد نشانهمعناشناسی مکان نمادین، چگونگی حضور مکانها در کنش زبانی، فرایندهای تبدیل مکان به فرامکان و استعلای آن و کارکرد گفتانی آن را بررسی کند. این پژوهش نشان داد که زبانِ این روایت برای توصیفِ مکاشفه و القای آن، از اصطلاحات و تصاویرِ مکانیِ بسیاری مانند دریا، ساحل، بیابان و درخت به عنوان استعارۀ هستی و وجود، بهره برده و توانسته است قابلیتِ کینونیت بخشی و شفافسازی گفتمان را که مشتمل بر بسیاری از حقایق و امور عرفانی است، ارتقا دهد. همچنین مکانها بهواسطۀ حضورِ سوژه از کارکردهای پدیداری، استعلایی و اسطورهای برخوردارند.
کلیدواژهها