نویسنده
دانشآموخته سطح چهار حوزه علمیه قم، استادیار
چکیده
یکی از سلسلههای مشهور تصوف در جهان، بهویژه ایران، سلسلۀ نعمتاللهیه گنابادی است. نگارنده در این پژوهش بهدنبال بررسی شواهد و ادلۀ انحصار طریقت یا اقرب الطرق بودن این سلسله است. مقصود از انحصار طریقت این است که قرار گرفتن در صراط مستقیم فقط در اطاعت و پیروی از اقطاب این سلسله و مراد از اقرب الطرق بودن این است که نزدیکترین راه رسیدن به مقصود پیروی از دستورات سلوکی این طریقت است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفیتحلیلی و تاریخی است. روش بهکاررفته در این نوشتار، اسنادی و روش جمعآوری دادهها کتابخانهای بوده و دادههای مورد نیاز از طریق ابزار فیشبرداری گردآوری شده و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. پس از بررسی و ارزیابی دادهها این نتیجه حاصل شد که ادعای انحصار طریقت در آثار مکتوب اقطاب و مشایخ طریقت گنابادیه بهطور صریح نیامده است، اما برخی از مکتوبات آنان و نیز سیرۀ عملی و مطالبی که برخی از اقطاب و مشایخ به مریدان خود تلقین کردهاند، مضمونی نزدیک به ادعای انحصار طریقت دارد؛ هرچند این مقدار از شواهد در انتساب این عقیده به طریقت گنابادیه کافی نیست. ادعای اسهل و اقرب الطرق بودن که از سوی برخی از عرفا و مشایخ صوفیه مطرح شده، غیر از ادعای انحصار قطبیت و طریقت است و بهظاهر، مراد اقطاب طریقت گنابادیه در برخی از عبارات، اقرب الطرق بودن این طریقت نسبت به دیگر طرق صوفیه باشد.
کلیدواژهها