نویسندگان
1 دانشیار گروه ادیان و فلسفه دانشگاه کاشان، نویسنده مسئول
2 دانشآموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آذربایجان
چکیده
بازتاب تعالیم و تأثیر اندیشۀ صوفیان سدههای دوم تا چهارم که دورۀ شکلگیری تصوف است، از مباحث مهمی است که در این مقاله بهصورتی آماری و تحلیلی به آن پرداخته شده است. در نتیجۀ تفحص در کتب تعلیمی تصوف که در سدههای چهارم تا هفتم تدوین شده است، بیستوپنج تن از صوفیان برجستۀ قرون دوم تا چهارم که سخنان آنها بسامد بالاتری در این کتب داشتهاند، بهتفکیک قرن شناساییشدهاند. وجه عمدۀ تعلیم صوفیان بزرگ سدۀ دوم همچون حسن بصری، سفیان ثوری، ابراهیم ادهم، عبدالله مبارک، رابعه عدویه، معروف کرخی و ابوسلیمان دارانی، فضایل اخلاقی، زهد و ریاضت در چهارچوب دستورات شرعی است، اما موضوع تعالیم عرفای سدۀ سوم یعنی بایزید بسطامی، ذوالنون مصری، ابوسعید خراز، سهل تستری، ابوالحسین نوری، حسین منصور حلاج، سری سقطی، ابوتراب نخشبی، یحیی معاذ رازی، ابوعثمان حیری و ابراهیم خواص، معرفت، سماع، عزلت، حیرت و فنا است که عموماً برای اولین بار در این سده مطرح شده و تصوف را از سلوکی اخلاقی و زهدگرا بهجانب مکتبی معرفتشناختی مبتنی بر سلوک عملی و آداب و احوال بدیع سوق داده است؛ همچنان که بیشتر موضوعات این قرن مربوط به توحید، معرفت و پس از آن محبت و توکل است. اما تصوف سدۀ چهارم با صوفیانی چون ابوبکر واسطی، ابوعلی رودباری، ابوبکر شبلی و ابوعبدالله خفیف بهشدت تحتتأثیر تعلیم صوفیان تصوف دو سدۀ پیشین است و گویا حرف تازهای ندارد. بهطور کلی، مهمترین موضوعات قرون دوم تا چهارم تصوف عبارتاند از: زهد و معرفت. موضوعات توحید، محبت، اخلاق، توکل و فقر در جایگاه بعد قرار دارند. از میان این صوفیان، جنید بغدادی بیشترین تأثیر را داشته و در طرح بسیاری از موضوعات در جایگاه نخست است. پس از وی بهترتیب سهل تستری و شبلی قرار دارند. چهار چهرۀ برجستۀ دیگر عبارتاند از ذوالنون مصری، ابوالحسن نوری، ابوسعید خراز و بایزید بسطامی.
کلیدواژهها