نویسندگان
1 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، نویسنده مسئول
2 کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
چکیده
زبانشناسان شناختی معتقدند ذهن با تکیه بر تجربه به مفهومسازیِ استعاری پدیدهها میپردازد و استعارۀ مفهومی محصول دو حوزۀ ذهنی و عینی است. فرایند عینیسازی در استعارۀ مفهومی بر اساس انطباق یکبهیک دو حوزۀ عینی (مبدأ) و ذهنی (مقصد) که «انگاشت یا انگاره» نامیده میشود، انجام میشود و بهکمک طرحوارههای تصویری بازتاب مییابد. طرحوارۀ حرکتی از نوع استعارۀ ساختاری و دارای سه جهت مبدأ و مسیر و مقصد است. منطق الطیر بهدلیل ماهیت رواییِ مبتنی بر سفر، قابلیت فوقالعادهای برای تحلیل از دیدگاه طرحوارۀ حرکتی دارد. پرسش این است که انگیزهها و اهداف طرحوارۀ حرکتی با تکیه بر مبدأ و مسیر و مقصد در منطق الطیر چیست؟ استعارۀ «سلوک، حرکت است»، استعارۀ بنیادین یا کلاناستعارۀ عرفانی منطق الطیر است و هدف آن «بازگشت به اصل». با توجه به نتایج تحقیق، در این طرحواره، خود، مبدأ حرکت است؛ هفت وادی، مسیر حرکت است و درگاه سیمرغ/ حق، مقصد حرکت. طرحوارۀ مبدأ ماهیت ارادی و انگیزشی دارد؛ حرکت در طرحوارۀ مسیر عینیت مییابد و مقصد نتیجۀ حرکت را نشان میدهد. عطار برای تبیینِ سفر بازگشت به اصل بیش از همه به توصیف «مسیرِ» میپردازد و هفت وادی را گذرگاههای اصلی آن میداند. مبدأ سفر در منطق الطیر، «خودِ سایهای» است و مقصد آن «خودِ مینوی یا خویشتنِ خویش» که به سیمرغ حقیقت تعبیر میشود. رسیدن به مقصد برابر با بازگشت به اصل، کمال اولیه، وحدت و جاودانگی است.
کلیدواژهها