نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران، نویسنده مسئول
3 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
لف نیکالایویچ تالستوی، نویسندۀ حکیم و عارف روسی، علاوه بر خلق آثاری ارزنده و عالمگیر، مجموعههایی گرانبها از گفتارها و آموزههای سرآمدان ادب و حکمت در شرق و غرب عالم از کهنترین روزگار تا روزگار خویش فراهم آورد. قصۀ موسی و شبان مولانا یکی از شاهکارهای ادب عارفانه است که تالستوی بدون اینکه سرایندۀ این منظومه را بشناسد، تحت عنوان حکایتی عربی آن را در گزیدههای خویش وارد کرد و از آنجا که این قصه را نقد حال خویش یافت، بدان دل بست و علاوه بر مجموعه آثار، در محافل و مراسلاتش آن را مکرر نقلکرد و از آن بهرهها جست. در این گفتار بر اساس روش کتابخانهای و اسنادی، قصۀ موسی و شبان مولانا در آثار مختلف تالستویـ آثاری که به فارسی در نیامده و به همین سبب ناشناخته ماندهاندـ و مراسلات و مجالساتی که آن را ذکر کرده است، شناسایی و معرفی و بررسی شدهند؛ همچنین سبب دلبستگی او بدین قصه و چگونگی آشناییاش با آن و اینکه از چه رو بهعنوان قصهای عربی راه به آثار او پیدا کرده است، شرح داده شد و مشخص گشت که تالستوی با این قصه در کتاب نویسندهای حقوقدان با نام کانستانتین پترویچ پابدانوتسف مواجه شده است. پابدانوتسف در اثر خویش ضمن ارائۀ ترجمۀ روسی قصۀ موسی و شبان از سرایندۀ این قصه با نام جلالالدین، معلم بلندآوازه، یاد میکند که حکایتی از او در منظومهای به زبان عربی دیده میشود. در اثنای تحقیق دربارۀ مأخذ تالستوی در نقل قصۀ موسی و شبان اطلاعاتی تازه و نو به دست آمد؛ از جملۀ آنها پیدا شدن قصهای است در ادبیات داستانی روسی که هم از جهت ساختاری و هم از جهت محتوایی، بسیار به قصۀ موسی و شبان مولانا نزدیک است. این اطلاعات نیز بهعنوان دستاوردهای دیگر این پژوهش در اثنای این گفتار ارائه شد.
کلیدواژهها