نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (نویسندۀ مسئول)/
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
3 دانشیار دانشگاه تهران
چکیده
«سرّ سماع» مفهومی عرفانی است که به حسّ برانگیختگی روح در مواجهه با موسیقی اطلاق میشود. بهباور صوفیان، روح در حین استماع موسیقی با تداعی خطاب اَلَست به نوعی آگاهی مبهم نسبت به مبدأ وجودی خود نائل میشود و بدین ترتیب آمادۀ کشف و شهود میگردد. میتوان این مفهوم عرفانی را بیان دیگری از نظریۀ «سماع طبیعی» در فلسفۀ فیثاغورسیان و افلاطونیان پنداشت که بر اساس آن، جهان ما با موسیقی حاصل از گردش نفوس افلاک به وجود آمده و ازاینرو، تناسب موسیقایی برای روح آدمی تداعیگر عالم روحانی و برانگیزانندۀ نوعی حسّ نوستالژی در برابر آن است. این نظریه پس از راهیابی به فلسفه و حکمت اسلامی، بهویژه آرای اخوانالصّفا، توسط عرفا اقتباس و با مفاهیم قرآنی آمیخته گردید. عرفای مسلمان بهویژه نوای دلانگیز خطاب الست در صحنۀ ازل را جایگزین موسیقی زیبایی میسازند که بر اساس نظریۀ سماع طبیعی سرچشمۀ هستی بود. همچنین مفهوم سرّ سماع و سماع طبیعی با مفهوم «بازی آزاد قوّۀ خیال و فاهمه» در زیباییشناسی کانت قابل انطباقاند که به احساس برانگیختگی در برابر زیبایی هنری و حالتی اطلاق میشود که در آن ذهن میکوشد تا با گسترش شبکههای تداعی، تناسبهای بیسابقه را ادراک کند. این نوشتار نشان میدهد که چگونه تداعی زیباییشناسانه در فلسفۀ الهیاتی و عرفان اسلامی خوانشی نو مییابد.
کلیدواژهها