سامانبخشی به روابط میان انسانها یکی از کارویژههای اخلاق است و نظریه«اخلاق مراقبت» به دلیل توجه محوری به تعاملات انسانی و ارزشگذاری عناصری چون همدردی، همدلی، خیرخواهی و شفقت در آن یکی از کارآمدترین نظریههای اخلاقی برای ایفای این نقش است. اخلاق فتوت متصوفه نیز هر چند فاعل اخلاقی را در گستره وسیعتری از تعاملات انسانی میبیند، اما ایفای کامل مسئولیت وی در تعامل با دیگران را یک پایه مهم از سلوک اخلاقی او میداند. بر این اساس و با توجه به اشتراکاتی که این دو نظریه اخلاقی در اصول و معیارهای اخلاقی حاکم بر مناسبات انسانی دارند، این انگاره که دو نظریه مذکور از دیدگاه مشترکی به شکل بایسته روابط انسانها مینگرند تقویت میشود.برای بررسی انگاره بیانشده، ضمن بررسی این دو نظریه و تبیین نوع نگاه آنها نسبت به هنجارهای حاکم بر مناسبات انسانی، به بیان شباهتها و تفاوتهای آنها در حوزه مذکور پرداخته شده است. به نظر نگارنده، هر چند تفاوتهای این دو بیشتر از شباهت آنها به نظر میرسد، اما توجه به جایگاه محوری عنصر «مراقبت» در اخلاق مراقبت میتواند نتیجهای متفاوت را پیش روی ما نهد؛ زیرا بسامد واژگانی همچون «شفقت»، «احسان»، «سخاوت»، «خدمت به دیگران»، «ایثار» و «گذشت» در بیان شروط صاحبنظران اخلاق فتوت برای فردی که بخواهد به اصول این نظریه اخلاقی درحوزه تعاملات انسانی پایبند باشد، میتواند دلیلی بر این ادعا قلمداد شودکه در اخلاق فتوت نیز ارزشهای مراقبتی در سامانبخشی به روابط انسانی بازنمایی میشوند و بر همین اساس این دو نظام اخلاقی در حوزه تعامل با دیگران به همگرایی میرسند.