نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نراق، دانشگاه آزاد اسلامی، نراق، ایران (نویسندۀ مسئول)
چکیده
بایزید بسطامی از چهرههای درخشان عرفان اسلامی در قرن دوم هجری است. عرفان او عرفانی عاشقانه و شورانگیز است تا جایی که به او لقب «سلطان العارفین» و «سلطان العاشقین» دادهاند. از دیگر دلایل شهرت این شخصیت، «شطحیات» اوست. معراجنامه یکی از نمونههای شطحیات اوست که از تجربهای نامتعارف و به دور از هنجارهای زندگی عادی حکایت میکند و ماهیتش وحدت وجود و هدف آن وصال خداوندی است. بایزید برای تجربۀ این حالات بهشیوۀ سکر و خلسۀ عرفانی، به لایههای تودرتوی ذهن و ضمیر ناخودآگاه سفر میکند. در این مقاله این سفر درونی از رهگذر الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل به روش توصیفیتحلیلی بررسی میشود. این الگوی کلی که از چند کهنالگوی دیگر چون پیر فرزانه، آنیما و... ترکیب شده، با بیشتر سفرهای قهرمانی و اساطیری جهان سازگار است. در پژوهش حاضر، بیشتر مراحل سفر قهرمان کمبل بهویژه در بخشهای جدایی و تشرّف آشکارا در معراجنامۀ بایزید دیده میشود. اما در بخش بازگشت شتاب ناگزیر قهرمان سبب حذف و ادغام برخی مراحل شده است که این نکته، بیانگر ماهیت متفاوت سفر درونی عارف نسبت به سفرهای قهرمانی دیگر است. بررسی تطابق یا عدم تطابق مراحل معراج بایزید با مراحل سفر تکاسطورۀ کمبل، ازسویی انعطاف و تعمیمپذیری الگوی کمبل را نشان میدهد و ازسویی دیگر، نشانگر جایگاه شهودی بایزید در هر مرحله بوده و جامعیت این معراجنامۀ عرفانی را براساس یک الگوی پذیرفتهشدۀ جهانی میرساند.
کلیدواژهها