نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
زبانشناسیشناختی، یکی از رویکردهای مهم در علم زبانشناسی است که بهوسیلۀ آن میتوان به جهانبینی و نظام اندیشگانی شاعران و نویسندگان مختلف دست یافت. از میان اندیشمندان این علم، آرای لیکاف و جانسون، نقش بسزایی در تبیین الگوهای زبانشناختی و استعاری ذهن و زبان دارد. ازاینرو در جستار حاضر، از میان مؤلفههای زبانشناسیشناختی، به تبیین استعارههای جهتی، براساس آرای لیکاف و نیز طرحوارههای حجمی، حرکتی، چرخهای، تعادل و فرایند براساس الگوی جانسون، در گلشن راز و قصیدۀ تائیۀ کبرای ابنفارض پرداخته شده است. روش تحقیق، توصیفیتحلیلی و مسئلۀ اصلی تحقیق آن است که انواع استعارههای جهتی و طرحوارههای حجمی، حرکتی و تعادل در هر دو اثر بر چه موضوعهایی دلالت دارند؟ نتایج تحقیق بیانگر آن است که انواع استعارههای جهتی و طرحوارههای بهکاررفته در هر دو اثر، بر شناخت ابعاد مختلف معرفتی، شهودی و پدیدارشناختی حرکت نفس در دو قوس نزولی و صعودی دلالت دارند که منجر به کشف معارف و معانی نهفته در مراتب و منازل مختلف میشوند، و نیز با استفاده از ابزارهای زبانشناسیشناختی، میتوان به زبان عرفانی و تشخّص سبکی هر دو شاعر دست یافت. استعارههای جهتی پایین در هر دو اثر، زمینهساز رکود، ایستایی و توقف عارف در سیر الی الله است و نیز استعارههای جهتی بالا، بیانگر سیر استکمالی نفس و رسیدن به فنا و بقای بالله است. در طرحوارۀ حجمی، هر دو شاعر از مکانوارههای انتزاعی، برای تبیین معارف الهی سود جستهاند. در طرحوارۀ حرکتی، هر دو شاعر بر سیر رجوعی و بازگشت به اصل تأکید فراوان دارند.
کلیدواژهها